Dispersion
محتویات
dispersion(شیمی)
واژه بیگانه:
dispersion 1
واژه مصوب:
پاشش
تعریف:
تجزیۀ بسامدهای گوناگون موج مرکب به مؤلفههای آن براثر سرعتهای متفاوت موج در محیط انتشار
dispersion(فیزیک)
واژه بیگانه:
dispersion 1
واژه مصوب:
پاشش
تعریف:
تجزیۀ بسامدهای گوناگون موج مرکب به مؤلفههای آن براثر سرعتهای متفاوت موج در محیط انتشار
dispersion(خوردگی)
واژه بیگانه:
dispersion 2, dispersing
واژه مصوب:
پراکنش 1
تعریف:
فرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
dispersion(شیمی)
واژه بیگانه:
dispersion 2, dispersing
واژه مصوب:
پراکنش 1
تعریف:
فرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
dispersion(مهندسی بسپار- تایر)
واژه بیگانه:
dispersion 2, dispersing
واژه مصوب:
پراکنش 1
تعریف:
فرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
dispersion(مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ)
واژه بیگانه:
dispersion 2, dispersing
واژه مصوب:
پراکنش 1
تعریف:
فرایندی که در آن ذرات یک ماده در مادهای دیگر پراکنده میشود
dispersion(شیمی)
واژه بیگانه:
dispersion 3
واژه مصوب:
پراکنه
تعریف:
سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
dispersion(مهندسی بسپار)
واژه بیگانه:
dispersion 3
واژه مصوب:
پراکنه
تعریف:
سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
dispersion(مهندسی بسپار- تایر)
واژه بیگانه:
dispersion 3
واژه مصوب:
پراکنه
تعریف:
سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود
dispersion(مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ)
واژه بیگانه:
dispersion 3
واژه مصوب:
پراکنه
تعریف:
سامانهای دوفازی که فاز پراکندۀ آن بهصورت ذرات کوچک در فاز پیوسته توزیع میشود