Pilot
محتویات
pilot(عمومی)
واژه بیگانه:
pilot 1
واژه مصوب:
آزمونه 1
تعریف:
آنچه برای آزمایشهای کارکردی و برطرف ساختن نقصهای احتمالی طراحی یا ساخته میشود
pilot(عمومی)
واژه بیگانه:
pilot 2
واژه مصوب:
آزمونهای 1
تعریف:
ویژگی آنچه در مقیاس کوچکتر، قبل از اجرای طرح یا تولید انبوه محصول، تهیه یا ساخته میشود
pilot(علوم نظامی)
واژه بیگانه:
pilot 3
واژه مصوب:
خلبان
تعریف:
کسی که هواپیما را راهبری و هدایت میکند
pilot(حملونقل دریایی)
واژه بیگانه:
pilot 4
واژه مصوب:
راهنما 3
تعریف:
شخص واجد شرایطی که به ناخدای کشتی در ورود و خروج از بندر کمک میکند
pilot(سینما و تلویزیون)
واژه بیگانه:
pilot 5
واژه مصوب:
سربرنامه
تعریف:
اولین قسمت یک مجموعۀ ناپیوسته
pilot(سینما و تلویزیون)
واژه بیگانه:
pilot 6
واژه مصوب:
نوار نوربندی
تعریف:
نوار آزمایش رنگ در پردازشگاه فیلم که برای تنظیم مجدد رنگ و نور نماها به کار میرود