Apportionment
apportionment(جغرافیای سیاسی)
واژه بیگانه:
apportionment, districting, legislative apportionment
واژه مصوب:
حوزهبندی
تعریف:
تقسیمبندی کشور به حوزههای انتخاباتی بهگونهایکه در آن تناسب بین شمار کرسیهای نمایندگی و جمعیت رأیدهنده رعایت شود
apportionment(علوم سیاسی و روابط بینالملل)
واژه بیگانه:
apportionment, districting, legislative apportionment
واژه مصوب:
حوزهبندی
تعریف:
تقسیمبندی کشور به حوزههای انتخاباتی بهگونهایکه در آن تناسب بین شمار کرسیهای نمایندگی و جمعیت رأیدهنده رعایت شود